ریتم آهنگ

شناخت هانس آرپ؛ مجسمه ساز آلمانی-فرانسوی

شناخت هانس آرپ؛ مجسمه ساز آلمانی-فرانسوی

بیوگرافی هانس آرپ

دوران کودکی و آموزش

آرپ یک متفکر ناآرام و یک کوچ نشین، در شرایط نامشخصی متولد شد که مسیر او را به عنوان یک هنرمند شکل داد. این هنرمند نه کاملاً فرانسوی و نه کاملاً آلمانی، هنگام صحبت کردن به زبان فرانسه خود را "ژان" و هنگام صحبت آلمانی "هانس" می‌خواند. هانس پیتر ویلهلم آرپ در سال 1886 در آلزاس (هنوز بخشی از آلمان در آن زمان) به دنیا آمد، او تحصیل هنر را در شهر زادگاهش استراسبورگ آغاز کرد، به وایمار منتقل شد، تحصیلات خود را در پاریس به پایان رساند و تا سال 1911 اولین هنر مدرن را پایه گذاری کرد. اتحاد هنر در سوئیس، Der Moderne Bund. او با Der Moderne Bund برای مدت کوتاهی با واسیلی کاندینسکی و گروه Der Blaue Reiter در مونیخ کار کرد، اما به زودی به پاریس بازگشت و در آنجا با آمدئو مودیلیانی، پابلو پیکاسو، سونیا و رابرت دلونه و همچنین گیوم آپولینر و ماکس ژاکوب آشنا شد. .

 

دوره اولیه

آرپ با فرار از وحشت جنگ جهانی اول به زوریخ نقل مکان کرد و در آنجا به تأسیس جنبش دادا در فضای هنری بین‌المللی و مستقلی که توسط دو شاعر (سالی همینگز و هوگو بال) تأسیس شده بود، کمک کرد. در اینجا بود که در میان مخاطبان بین‌المللی که بیشتر با خلق و خوی او سازگار بود، جایگاه خود را پیدا کرد. دادا مانند خود آرپ بین المللی و بین رشته ای بود. او با الهام از حال و هوای عمومی هرج و مرج، تصادفی و مزخرف، شروع به ساختن «کلاژهای شانسی» کرد -- تکه های کاغذی که به طور تصادفی روی یک صفحه بزرگتر ریخته می شد و در جایی که می افتاد چسبانده می شد. او در این سال‌ها بسیار سازنده بود و بر خلق کلاژها و ملیله‌ها، اغلب با همکاری سوفی تاوبر، تمرکز کرد و نقش برجسته‌های چوبی را با اشکال بیومورفیک لایه‌ای ساخت. به عنوان سفیر جنبش دادا، در سال 1918 آرپ حلقه‌ای از هنرمندان همفکر را در برلین استخدام کرد - هانا هوخ، رائول هاسمن و کرت شویترز، تا به جنبش دادا بپیوندند. در طلوع دهه 1920، او در مجلات مختلفی از جمله Merz، Mécano، De Stijl و La Révolution Surréaliste به عنوان نویسنده منتشر شد. او در سال 1922 با دوست، همکار و همکارش تاوبر ازدواج کرد که از آن به بعد توسط Tauber-Arp رفت. این دو تا زمان مرگ زودرس و غم انگیز او به همکاری ادامه دادند.

 

در سال 1925 آرپ یکی از بنیانگذاران جنبش بزرگ دیگر بود: سوررئالیسم. آثار او در کنار آثار جورجیو دی کیریکو، ماکس ارنست، پل کلی، من ری، آندره ماسون و خوان میرو در اولین نمایشگاه سوررئالیست در گالری پیر در پاریس ظاهر شد. در این زمان، آرپ شروع به کسب موفقیت تجاری قابل توجهی کرد. در سال 1926 او یک کمیسیون بزرگ برای طراحی مجدد فضای داخلی Aubette دریافت کرد، یک سالن رقص تاریخی، پروژه ای که او با Tauber-Arp و Theo van Doesburg تکمیل کرد و هنگامی که در سال 2006 بازگشایی شد، توسط یک منتقد به عنوان "سیستین" مورد استقبال قرار گرفت. نمازخانه هنر انتزاعی». در پایان دهه 1920، آرپ که به طور کامل در محافل سوررئالیست فرانسوی غوطه ور بود، اولین نمایشگاه انفرادی خود را در Galerie Surréaliste در پاریس برگزار کرد، شهروند فرانسه شد و در Clamart، شهری خارج از پاریس ساکن شد.

دوره بلوغ

دهه 1930 دوره فوق العاده پرباری برای آرپ بود که در این دهه در اوج قدرت خلاقیت خود بود. جیمز ترال سوبی خاطرنشان کرد: «در اواسط و اواخر دهه 1930، آرپ به قد و قامت کامل خود به عنوان یک مجسمه ساز در این دور رسیده بود». در سال 1937 مجسمه های او در دو نمایشگاه بزرگ در موزه هنر مدرن نیویورک گنجانده شد: کوبیسم و ​​هنر انتزاعی و هنر خارق العاده، دادا، سورئالیسم. آرپ کار خود را در رسانه های دیگر، از جمله قطعات کاغذ پاره شده (Papiers dechirés) ادامه داد و اشعار خود را حتی بیشتر در مجلات سوررئالیستی فرانسوی مانند Minotaure و Le Surréalisme au Service de la Revolution منتشر کرد. او که نه تنها از سوررئالیسم، بلکه انتزاع نیز حامی سرسخت بود، به تأسیس دو سازمان بین المللی در حمایت از هنر انتزاعی (Cercle et Carré و Abstraction Création) کمک کرد و به سومین سازمان در سوئیس، آلیانز پیوست. در سال 1940 او بار دیگر از اشغال آلمان گریخت، این بار به گراس، در جنوب فرانسه. در پایان سال 1942، تراژدی رخ داد: Taeuber-Arp به طور غم انگیزی بر اثر مسمومیت تصادفی مونوکسید کربن، به دلیل یک اجاق گاز نادرست در خانه یکی از دوستان در زوریخ، جایی که این زوج اقامت داشتند، درگذشت. مرگ همسر و همکارش آرپ را در افسردگی عمیقی فرو برد که تا پایان دهه از آن بیرون نیامد. او از عموم کناره گیری کرد و عمدتاً بر شعر و دلیل فهرست آثار تاوبر-آرپ تمرکز کرد. هنگامی که جنگ جهانی دوم به پایان رسید، او به کلامارت بازگشت و دوباره شروع به مجسمه سازی کرد و در اواخر دهه 1940، زنی جدید وارد زندگی او شد: مارگریت هاگنباخ، مجموعه دار و دوستی که از مکاتبات و سایر وظایف اداری او مراقبت می کرد. او را در اولین سفر خود به ایالات متحده به مناسبت نمایشگاه انفرادی این هنرمند در نیویورک در سال 1949 همراهی کرد. او در هتل چلسی اقامت داشت، در حالی که او با هنرمند و معمار اتریشی فردریک کیسلر اقامت داشت، اما واضح است که این دو نفر بودند. در حال حاضر یک زوج هستند، هر چند آنها یک دهه دیگر ازدواج نخواهند کرد. شهرت فزاینده آرپ در ایالات متحده، علاقه معمارانی را برانگیخت، از جمله والتر گروپیوس، که ترتیبی داد تا آرپ مأموریت ایجاد یک مجسمه برجسته در مقیاس بزرگ را برای مرکز فارغ التحصیلان هاروارد در کمبریج، ماساچوست دریافت کند. یک سال بعد، در سال 1953، آرپ اولین مجسمه به یاد ماندنی خود را به نام Cloud Shepherd برای دانشگاه کاراکاس در ونزوئلا اجرا کرد.

اواخر دوره

آرپ در دهه آخر عمرش با انرژی تقریباً فوق بشری به کار خود ادامه داد. در اواسط دهه 1950، شهرت او بین المللی بود. او در سال 1956 جایزه بزرگ مجسمه سازی را در لابی ینال دی ونزیا دریافت کرد. هنرمندی که نمی توانست به افتخاراتش بسنده کند، به حرکت ادامه داد، همیشه بزرگتر فکر می کرد و نمایشگاه های انفرادی بزرگ و آثار عمومی سازماندهی می کرد. از جمله موفقیت‌های دهه آخر او، دو نمایش گذشته‌نگر بزرگ (به ترتیب در موزه هنر مدرن نیویورک و در موزه ملی هنر مدرن پاریس در سال‌های 1958 و 1962) و سه نقش برجسته در مقیاس بزرگ (برای شعبه پاریس) بود. از یونسکو، برای دانشگاه کاراکاس، و برای دانشگاه علوم کاربردی در براونشوایگ). نارسایی سلامتی او را از سفر پس از سال 1958 باز داشت و در سال 1959 سرانجام با مارگریت هاگنباخ، همراه دیرینه اش ازدواج کرد. آنها با هم ملکی به نام Ronco dei Fiori در لوکارنو، سوئیس خریداری کردند که هنوز در مالکیت بنیاد آرپ است. آرپ در 7 ژوئن 1966 در بازل دچار حمله قلبی شد و اندکی پس از آن درگذشت و میراثی از خود بر جای گذاشت که همچنان تاریخ هنر را شکل می دهد.

 

میراث هانس آرپ

آرپ نقش خود را در مجموعه‌ای از رشته‌ها، از مجسمه‌سازی و معماری گرفته تا ادبیات و مبلمان مدرن اواسط قرن، نشان داد. به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران جنبش دادا، مجسمه‌های او با الهام از ارگانیک در اولین نمایشگاه سوررئالیستی در سال 1925، نقشی جدایی‌ناپذیر در پیوند این دو جنبش و شکل‌دهی آینده سورئالیسم ایفا کردند. شعر او (به ویژه، بازی تصادفی او) الهام بخش دادا و شاعران سوررئالیست، به ویژه تریستان تزارا و گیوم آپولینر بود. او همچنین الهام بخش طیف متنوعی از هنرمندان تجسمی در دایره دادا و سوررئالیست بود، در درجه اول سوفی تائوبر-آرپ، که ارزشمندترین همکار او شد. طنین مجسمه بیومورفیک او در طراحی میز و صندلی توسط چارلز ایمز و ایرو سارینن، دو معمار بسیار تأثیرگذار، قابل مشاهده است.

 

به طور گسترده تر، فقط بیومورفیسم آرپ (اشاره های انتزاعی به طبیعت) نبود که او را به یک بازیگر اصلی در صحنه قرن بیستم تبدیل کرد. او در تصادفی سازی نتایج هنر پیشگام بود. این شاید بزرگترین کمک او باشد، الهام بخش جنبش های متعدد، از جمله دادا (که در آن شانس زیبایی شناسی هرج و مرج را ایجاد کرد)، سوررئالیسم (که در آن شانس وسیله ای برای کاوش در ناخودآگاه بود) و اکسپرسیونیسم انتزاعی (که در آن شانس به شیوه ای برای بیان ژست تبدیل شد). .

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”